۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

ای ایران

کاش جوگیر نمی شدیم، کاش مثل زمانی که برای خرید یک چیز کوچک تمام مغازه های کوچه و بازار را زیر و رو می کنیم، برای سرنوشت مملکتمان هم همین کار را می کردیم.
اگر تو و او، با هم می خواهید از یک عقیده دفاع کنید، من باید فکر کنم، من هم باید به عقیده خودم فکر کنم، من باید خودم تصمیم بگیرم ، نه آنکه از بقیه پیروی کنم ، نه آنکه با چند آهنگ احساسی یا چند قطره اشک ، پیرو یک عده بشم. تصمیم با منه
یادم باشه که آهنگ ای ایران را هر وقت بشنوم، دلم می خواد سینه ام را سپر کنم و محکم بایستم، این بخاطر اونی نیست که اون بالا ایستاده، این بخاطر حسیه که من به ایران دارم. پس یادم باشه که با گوش دادن و زمزمه کردن یک سرود ناسیونالیستی در یک استادیوم بزرگ جوگیر نشم و فکر کنم.
اگر آش همون آشه و کاسه همون کاسه، با تعریف از یک غذا نمی شه تصمیم گرفت ،اما بعضی وقتا از سر گرسنگی اون غذایی که یکم دوستش داری رو مجبوری بخوری، پس فکر می کنم، تصمیم می گیرم و انتخاب می کنم.