۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

و این قصه ادامه دارد

جلوی خونه ما یه دیواره که روش چیزهای زیادی نوشته می شه :
یکی می ره با رنگ سبز روی دیوار می نویسه " ما هستیم "
یکی دیگه می ره با رنگ مشکی کنارش می نویسه " با ولایت فقیه " که تا اینجا می شه " ما هستیم با ولایت فقیه "
همون اولی می یاد کنارش با سبز می نویسه " در خلا " که خلا در لهجه ما یعنی دستشویی، تا اینجا می شه " ما هستیم با ولایت فقیه در خلا "
اون دومی با رنگ مشکی کنارش می نویسه " ء امام زمان " که تا اینجا می شه " ما هستیم با ولایت فقیه در خلاء امام زمان "
و این قصه ادامه دارد . . .

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

Remember Me

هستم، همینجام، امروز فردا داره اما هستم، صدای پیانو داره مغزم رو جلا می ده، می خوام باشم تا ببینم کی به کجا می رسه ، می خوام ببینم که آخر این قصۀ سبز چه رنگیه، می ایستم تا ببینم، صدا های بی صدا گوشام رو کر می کنه، خیلی چاکریم خدا، که ما رو نهادی اینجا تا این قصه رو ببینیم، جمعه روز خوبیه ، خودت می دونی چی میگم
مثل زدن یک تیک توی باکس Remember me وقتی می خوایی به یه جای خودمونی وارد بشی که یادش بمونه تو اینجا هستی
پس یادت نره

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

اروپا 1 - ایران 1

واسه بنده که تا امروز حداقل 5-6 کشور اروپایی و 4-5 کشور آسیایی رو دیدم، قضاوت در مورد ایران کار سختی نیست.
به نظرم این اروپاییها که همه ما وقتی می خواییم دم از فرهنگ بزنیم اسمشون رو می یاریم، همچین هم آش دهن سوزی نیستن. اگر فرهنگ اینه که بعد از 3 ماه بهترین دوست خارجیتو که باهم 2-3 تا سفر رفتین رو ببینی و تنها حرفی که بینتون رد و بدل می شه "هی" باشه ، می خوام فرهنگ نباشه.
بخدا من از سر دل خوشی حرف نمی زنم ، اما اینجا به اون تمیزی و باحالی که فکر می کنیم نیست . توی خیلی از خیابون ها بوی فاضلاب می یاد، مردم پشت چراغ قرمز ماشین هاشون رو خاموش می کنند ( که خودم تاکسی های ایران رو مسخره می کردم)، واسه نفس کشیدن هم باید پول بدی، تنها چیزی که اینا از ما بیشتر دارن ، تکنولوژی نیست، ادب نیست، هوش نیست، پشتکار نیست، فرهنگ 2500 ساله نیست. تنها چیز کار بر روی علوم انسانی و اجتماعی هست. اینها به بچه هاشون از کودکی با روانشناسی رفتار می کنند، مثلا اگر بچه بیاد بپرسه : بابا جون من از کجا به دنیا اومدم ، باباهه اگر نمی دونه جوابشو چجوری باید بده ، می ره از یک روانشناس می پرسه، اینا اگر چیزی رو نمی دونن از خودشون در نمیارن، از متخصصش می پرسن.
توی جامعه حرف اول رو آموزش علوم انسانی می زنه ، یه مدت تمام فکر و ذکرم این بود که خدایا قانون رانندگی اینجا با ایران یکی هست، پس چرا این راننده ها وقتی یه عابر پیاده رو می بینند از 100 متری می زنن روی ترمز، ولی توی ایران ما شروع به گاز دادن می کنیم؟؟؟ پس از کلی مطالعه به نتیجه رسیدم، جواب خیلی ساده بود، چون کتاب آموزش مدارس ابتدایی زیر نظر جامعه شناس و روان شناس نوشته می شه.
از زمانی که من یادمه توی کتابها و فرهنگ ما می گن " از خیابون که می خوایی رد شی ، اول به چپ نگاه بکن ، بدش به راست نگاه بکن ، اگر که ماشین نیومد ، از خیابون گذر بکن"
هنوز که هنوزه ما این شعر رو به بچه هامون یاد می دیم، اما هیچ وقت نپرسیدیم که این از کجا اومده ؟ کی گفته این درسته؟
اما واسه اینا ، یه روی یه نفر، یه جامعه شناس یا هر چیزی که اسمش هست، نشسته 10 دقیقه فکر کرده و به یک نتیجه ای رسیده که ما نرسیدیم، توی کتابها و آموزشهای اینا، وقتی بحث رد شدن از خیابون پیش میاد، یه شعر گنده به بچشون یاد نمی دن، فقط میگن " از خیابون گذر بکن"
بعله ، به همین سادگی و همین باعث می شه که بچه وقتی فردا راننده شد، یادش باشه که بهش یاد دادن که بابا عابر پیاده اصلا نیازی به چک کردن خیابون و ماشین ها نداره ، اون باید به راحتی و بدون توجه به ماشینها از خیابون رد بشه، این منه راننده هستم که باید حواسم باشه و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
حالا این آقای رئیس دنیا یه روز از خواب بلند می شه می یاد می گه : آموزش علوم انسانى در دانشگاه ها منجر به ترويج شكاكيت و ترديد در مبانى دينى و اعتقادى خواهد شد. و با اشاره به تحصيل حدود دو ميليون دانشجو از سه ميليون و ۵۰۰ هزار دانشجوى ايرانی در رشته هاى علوم انسانى می گه : «اين مسئله نگران كننده است زيرا توانايى مراكز علمى و دانشگاه ها در زمينه كار بومى و تحقيقات اسلامى در علوم انسانى و همچنين تعداد اساتيد مبرز و معتقد به جهان بينى اسلامى رشته هاى علوم انسانى در حد اين تعداد دانشجو نيست
آخه مرد حسابی ، یکی نیست بگه این علمی که تو ادعای داشتنشو می کنی توی کدوم شاخه از علوم هست؟ فکر نمی کنی که باید یکم فکر کنی با یکم از اون مخ مبارک کار بکشی؟؟؟؟؟ حالا اگر اینا اداب و معاشرت بلد نیستند، ما هم علوم انسانی لازم نداریم ، پس یک ، یک
ادامه دارد ......