۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه

هر دم از این باغ بری میرسد،تازه تر از تازه تری میرسد

واقعاً که
گل کاشتیم، حمله به باغ قلهک توسط دانشجویان، بله، دانشجویان، البته واضح و مبرهن است که واضح و مبرهن نیست ، آیا این اشخاص دانشجو هستند یا شعبان بی مخ ها، در این حال و هوای سیاسی، که روابط دیپلماتیک ایران با همه کشورها در حد بسیار عالی می باشد، این یک کار فقط مانده بود، که به حول و قوه الهی آن هم انجام شد.
به کجا می رویم؟ سنگ چه کسانی را به سینه می زنیم؟ پرچم خودمان کو که امروز پرچم حزب الله و فلسطین را به دوش می کشیم؟ آن زمانی که کودکان و فرزندان این مملکت را به گلوله بسته بودند، آن زمانی که تک تک زنان و دختران مرزی را مورد تجاوز قرار می دادند، آن زمانی که دسته دسته جوانانمان را قتل عام می کردند؟ آن زمانی که جنگ 8 روزه 8 سال به طول انجامید، همین چند روز پیش که سربازان بی گناه را گروگان گرفتند که همه را کشتند، کجا بودند کسانی که پرچممان را دوش بکشند و ملک کشور دیگری را به آتش؟ مدافع حقوق بشر کجا بود؟
چه بر سرمان آمده؟ آهااااااااای، آقای محترمی که دارید ملک انگلیس در کشورت را به خاطر ظلمی که در حق مردم مملکتی دیگر شده به آتش می کشی و پرچمشان را به دوش، کجا بودی وقتی با صدای آژیر قرمز همکلاسیهای ابتداییم در پله ها ی پناهگاه زیر دست و پا له می شدند و از ترس قالب تهی می کردند؟ کجا بودی، وقتی خانواده سرباز بی گناه، چشم انتظار پسر رشیدشون بود ند، تا از خدمت مقدس سربازی بازگردد؟ برادر حزب اللهت اون موقع داشت سفارت کدوم کشور رو به خاطر ظلمی که در حق من و هموطنان تو شده بود، به آتش می کشید؟
درگیر کدام جریان شده ایم؟ خودمانیم که داریم زیر دست و پا له می شویم. هنوز که هنوز است تاوان ندانم کاریه تسخیر سفارت خانه ها را از 30 سال پیش، می پردازیم و هنوز که هنوز است باز جو گیر شدن ما را رها نمی کند.
تا وقتی این گونه جو گیر باشیم، آش همان آش است و کاسه همان کاسه، چه خاتمی باشد، چه احمدی نژاد، چه بازرگان، چه شاه.... تا زمانی که پیرو جمع باشیم همین است، فرهنگ سیخی چند؟ جای بسی تعجب است که نیروی انتظامی می تواند جلوی هر گونه اغتشاش و مخالفت علیه نظام را بگیرد اما نمی تواند این اوباش که آبروی ایران را در مجامع بین اللملی می برند، کنترل کند.
چه خبر است؟ چه کسی پشت این ماجراست؟ خصومت با اسرائیل است یا فروشگاه بنتون بخاطر نپرداختن حق حساب؟ خصومت با امریکاست یا باغ قلهک که ملک دولت بریتانیاست؟ پس اینجا پیام تبریک سال نو برای مردم انگلیس دیگر چه صیغه ایست؟؟
یادمان نرود که تمام خبرگزاری های دنیا، این گروه را به ترجمه از خبرگزاریهای ایران "دانشجویان" نامیده اند.
مبارک باشد

۱۳۸۷ آذر ۲۰, چهارشنبه

رونمایی دلیل رکود اقتصادی

این روزها همه در مورد رکورد اقتصادی اطلاعاتی دارند، اما وقتی خارج از ایران باشی، یک سری مسائلی رو می بینی که شاید در داخل ایران قادر به مشاهده اونا نیستی.
به نظر من، سر منشاء رکود اقتصادی کسی نیست جز چین. چینیها در 10 سال گذشته با تلاش فراوان توانستند تولیدات خود را افزایش بدهند و جالب اینجاست که در چین هر نمونه کالایی که فکر کنید تولید می شود. از پوشاک گرفته تا کامپیوتر، صنایع دستی، چینی آلات یا ماشین آلات و حتی تسلیحات. دانستن این نکته خالی از لطف نیست که در چین علاوه بر اینکه هر کالایی تولید می شود، همه کالاهای ارزان قیمت و تقلبی نیز از چین صادر می شود و در بعضی مواقع قیمت کالا از هزینه حمل و نقل آن هم ارزان تر است، چه برسد به مواد اولیه یا کاری که روی آن انجام شده. نکته دیگر اینکه در اروپا و آمریکا اکثر مردم، مشتریان پر و پاقرص اجناس چینی هستند و با توجه به قیمت، از کیفیت پایین چشم پوشی کرده و فرهنگ " با همین پول چند تا جنس چینی می شه خرید" در این کشور ها جا افتاده است.
تا حدود دو سال پیش تمامی کارخانه جات و صنایع، شعبه ای رو در داخل چین دایر می کردند به این دلیل که نیروی کار در این کشور به صورت روزی یک دلار تا 50 سال بود و ارزانی نیروی کار باعث ارزان در آمدن قیمت تمام شده کالا می شد و نیز تکنولوژی به چین وارد شده و چینیها علوم کشور های توسعه یافته رو به صورت مجانی فراگرفتند.
از دو سال پیش جریانی در چین شروع شد که اتحادیه های کارگری شروع به حمایت از کارگران کردند و دیگر هیچ کارگری حاضر به کار با حقوق روزی یک دلار نیست و بخاطر همین تولید بسیاری از کمپانی ها در چین موقف و یا باعث گرانی بسیار از کالاهای اساسی چینی، که دارای کیفیت خوبی بودند شد. از طرفی نیروی کار هم در چین به دلیل آموزشها و فشارهای دولت بر مساله جمعیت و تنظیم خانواده ، رو به کاهش است. این باعث کاهش تولید، کاهش درخواست کالای اولیه از کشورهای توسعه یافته، کاهش درخواست نفت، کاهش قدرت خرید مردم، کمبود نقدینگی و در آخر رکود اقتصادی شد.
لازم به ذکر است که امروزه چینی ها شروع به فراگرفت علوم جدید کرده اند تا بتوانند علاوه بر تولید کالا، در تولید علم هم دنیا نقش بسزایی داشته باشند. بسیاری از آنها در کشورهایی مانند آمریکا، کانادا، المان، سوئد و اکثر کشور های اروپایی کشغول به تحصیل هستند و جالب اینجاست که به راحتی قادر به پرداخت هزینه های تحصیلی و زندگی خود نیز می باشند.
حال ما چه کرده ایم؟ ایران در چه مرحله ای از خود کفایی قرار دارد؟ آیا خود کفایی کافی است؟ نقش انرژی هسته ای چیست؟ چه کسی در حال مطالعه نیاز ایران به صادرات غیر نفتی است؟ فکر ترمیم نظام و یا تغییر آن تا کی می خواهد ذهن دانشجویان و دانشگاهیان ما را اشغال کند؟ اگر قرار است همه به مسائل سیاسی و فرهنگی فکر کنند، کسی برای توسعه علوم باقی می ماند؟ آیا اقتصاد شرط اول گسترش دیگر مسائل جامعه نیست؟ چند درصد از وب سایت های فارسی زبان به صورت علمی در مورد اقتصاد مطلب می نویسند؟ پربیننده ترین مطلب اقتصادی وب سایت های فارسی زبان "مقايسه قيمت بسياري از كالاها با قبل از دوره احمدي نژادي كه وعده ارزاني داد" است. اگر باور ندارید به سایت بالاترین بروید و قسمت اقتصادی را مشاهده کنید.

نوشتن مطلب در مورد مسائل اقتصادی کار من نیست اما چیزهایی که در دنیا مشاهده می کنم رو می تونم تفسیر کنم.
البته دلیل اینکه این مساله مورد توجه من قرار گرفته، دیدگاه اقتصادی من نیست بلکه این مساله تاثیر بسزایی در گسترش علوم نیز دارد که در پست های بعدی، بیشتر به آن می پردازم.

۱۳۸۷ آذر ۱۸, دوشنبه

زبل خان

یادش بخیر، بچه که بودیم، کارتونهای خیلی زیبایی از تلویزیون پخش می شد، آخه یه عده بودن که دلشون واسه بچه ها می سوخت و سواد رفتار با بچه ها رو داشتند و حداقل یه روانشناس داخلشون بود که اصول رفتاری و روانشناسی کودک رو یه ذره مد نظر داشته باشه.
یکی از این کارتونها زبل خان (پامپالینی) بود که یک کارتون لهستانی است.
چند روز پیش افتخار آشنایی با یکی از دست اندر کاران این کارتون به اسم "استنسلاو زابارمسکی" رو داشتم که مرد بسیار شوخی بود. البته تم طنز این کارتون، برگرفته از شوخی های لهستانیست که بسیار خنده دار و جالبه. با دیدن اون، خاطرات کودکی برام زنده شد.
در ادامه یکی از قسمتهای این کارتون رو می تونید مشاهده کنید.